بخش اول: کسبهای حرام | ۱
اسلام به کار کردن و جدّیت در کار و پشتکار داشتن در تولید و کشاورزی و تجارت و... بسیار تاکید میورزد. روایات نیز در این زمینه فراوان است. اسلام کسب و کار را یک عبادت میداند. پیغمبر اکرم(ص) فرمودند: عبادت، هفتاد جزء دارد و افضلِ آن کسب روزی حلال است.[1] اگر کسی واقعاً به قصدِ قربت کار و جدّیت کند، خود این، عبادت است و والاترین عبادتها کسب روزی حلال است که پیغمبر آن را به کسب حلال، مقید میکنند.
اسلام، مانند همه جوامع دیگر اجازه میدهد که مردم دنبال کسب و کار و تولید بروند و تأکید هم میکند، ولی نه با هر روشی، بلکه به شیوهای که خود ارائه میدهد. اسلام برای کسب و کار، مردم را به دو دسته تقسیم میکند: 1. آنان که برای کسب و کار تقیدی ندارند و به هر وسیله مال را کسب میکنند؛ 2. کسانی که در کسب مال از کارهای غیر مشروع اجتناب میورزند. از همین جهت اسلام مال را به دو نوع تقسیم میکند: مال حرام و مال حلال، کسب حرام و کسب حلال. مسلمان نمیتواند در زندگی و اقتصاد خود بیقید باشد. باید هرگز دنبال حرام نرود و فقط از راه حلال کسب روزی کند که این روش در اسلام ارزش والایی دارد. انسان باید بکوشد حتی مال شبههناک[2] را هم در زندگیاش نیاورد و آن از علائم ایمان کامل است. اگر دنبال حرام برود و در کسبش مقید نباشد حتی عبادتهایی را هم که انجام داده، در قیامت بیفایده و بیاثر میشود. صِرف عبادت، دلیلِ سعادت نیست و آدمی را از عذاب نجات نمیدهد، بلکه شرط عمده دنبال مال حرام نرفتن است.
در روایات میخوانیم:
الف: از پیغمبر اکرم(ص) نقل شده که: خداوند بزرگ فرمود: کسی که در کسب مال و پول، مقید به حرام و حلال نباشد و از هر راهی بخواهد آن را کسب کند و بیقید و بیبند و بار است، من هم روز قیامت باکی ندارم از کدام درها به جهنم واردش کنم.[3]
ب: رسول اکرم فرمود: افرادی در قیامت میآیند که حسنات و کارهای نیکوی فراوانی مانند کوهها دارند، اما خدا همه اعمال خوب آنان را مانند غباری که در هوا پراکنده میشود، نابود میکند. سپس دستور داده میشود که وارد دوزخ بشوند. سلمان عرض کرد: ای رسول خدا! اینان را معرفی کنید. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: آنها اهل نماز و روزه هستند، عبادت و تهجد و نماز شب دارند، توشه قیامت را در شبها هم تهیه میکنند ولی هرگاه مال حرامی به آنها عرضه شود بر آن چنگ میاندازند (و از آن استفاده میکنند). آنان اعمال خوب دارند اما چون در کسب مال ضوابط اسلامی را رعایت نمیکنند، لذا همه اعمالشان هباءاً منثورا و نابود میشود.[4]
ج: روایت دیگری در مورد حج است. امام صادق(ع) فرمود: آنگاه که مردی مالی را از راه غیر حلال کسب کند سپس با آن حج انجام دهد، وقتی لبّیک بگوید، از طرف خدا ندا میرسد: نَه دعوت ما را اجابت کردی و نه به سعادت میرسی. و اگر از راه حلال کسب کند: ندا میرسد خوش آمدی و به سعادت رسیدی.[5] از این قبیل روایات فراوان داریم که از مجموع آنها میفهمیم اوّلاً: یک مسلمان و مؤمن در کسب مال آزاد نیست و نمیتواند کاری به اخلاق و اسلام و قانون نداشته باشد. دوم: عملهای صالح هر چند هم خوب و زیاد ـ به تعبیر این روایات مانند کوههای بلند ـ باشند نمیتوانند پاسخگوی مال حرام باشند. نماز کسی که به حلال و حرام مقید نباشد، قبول نمیشود، روزه، زیارت مزار اباعبدالله الحسین(ع)، حج و نماز شبش نیز مورد قبول واقع نمیشود. شیعه حضرت علی[6] باید پیرو او باشد. فقط اظهار حبّ علی بن ابیطالب(ع) نمیتواند نجاتش بدهد. و البته دروغ میگوید که شیعه علیّ بن ابیطالب است، او شیعه واقعی و محب نیست و به همین جهت تنها گریه بر اباعبدالله نیز نجاتش نمیدهد. الحمدلله ما نظامی داریم که اسلام در آن حاکم است و تنها کشوری هستیم که از دستورهای اسلامی تبعیت میکنیم، لذا باید در همه ادارهها، کارخانهها و... به ضوابط اسلامی عمل کنیم، در غیر این صورت، شیعه واقعی نیستیم. اگر مقید به ضوابط اقتصاد اسلامی باشیم، اقتصاد ما ترقی میکند و در آینده به یک کشور نیرومند اسلامی بدل میشود، اما اگر خدای ناکرده در بازار، اجتماع، در کارخانه و میان مردم فقط شعار اسلام بدهیم اما به ضوابط دینی عمل نکنیم، دیگر خیرات و خوبیها نمیتواند ما را از قهر الهی و عذاب قیامت رهایی بخشد.
اسلام در عین حال که بر کسب مال و تحصیل روزیِ حلال تأکید فراوان میورزد و آن را از بزرگترین عبادتها میداند، کسب و کار را از هر طریق تجویز نمیکند، بلکه بعضی کسبها را حرام و ممنوع اعلام کرده است.
از اینرو در روایات برای کسب، آداب و دستورهای بسیاری رسیده که میتوان از آنها دریافت که بازارِ اسلامی چگونه باید باشد.
امام باقر(ع) فرموده است: امیرالمؤمنین(ع) در کوفه نزد شما بود ـ چون مرکز حکومت در کوفه بود ـ او هر روز صبح زود از دارالاماره بیرون میآمد و در بازارهای کوفه میگشت در حالی که تازیانه مخصوصش (سبینه) نیز، روی شانهاش بود که دو طرف داشت. در هر بازاری در مقابل اهل آن میایستاد و صدا میزد: ای تاجران! تقوای الهی را رعایت کنید.
بازاریها با شنیدن صدای حضرتش، آنچه را در دست داشتند رها کرده و دورش جمع میشدند ـ چون خلیفهی مسلمانان جهان بود ـ و سخنانش را میشنیدند، و او دستورهایی به شرح زیر به آنها میداد:
1. از خداوند طلب خیر کنید؛ یعنی صبح که به بازار میآیید، بگویید: خدایا! من از تو طلب خیر میکنم. کمک کن تا بتوانم در این بازار روزیِ حلال به دست آورم و خودت وسیله کار و کسبم را فراهم ساز و مرا از کارهای حرام باز دار.
اگر انسان صبح که به بازار میرود و درِ مغازه را باز میکند، نام خدا را بر زبان آوَرد («بسم الله الرّحمن الرّحيم» بگوید) و از خدا طلب خیر کند و دعا بخواند، حالِ دیگری پیدا میکند و تا غروب حالت معنوی و خوشی خواهد داشت.
2. کار خود را به سهولت و آسانگیری تبرّک گردانید؛ یعنی در معاملاتتان سختگیری نکنید و با آنان مدارا کنید. پیامبر اکرم(ص) فرمود:
نرمی و مدارا در خرید و فروش، سودی است که به خود انسان میرسد.[7]
چه سودی بالاتر از اینکه انسان به فرد دیگری ارفاق کند و سخت نگیرد، تا خداوند هم در قیامت به او پاداش دهد.
از این حدیث، نکات خوبی استفاده میشود:
الف) بازار برای امیرالمؤمنین چندان قدر مهم بود که حضرتش هر روز رسماً به عنوان خلیفه مسلمانان به بازار میرفت و بر خرید و فروش مردم نظارت میکرد. بنابراین، حکومت اسلامی نباید به بازار و خرید و فروش و معاملات بیتوجه باشد و آن را به حال خود رها کند.
ب) امام وقتی وارد بازار میشد، ابتدا مردم را اندرز داده، به تقوا فرامیخواند و این سفارش را هر روز تکرار میکرد. پس تقوا در بازار، تقوای خاصی است. یعنی کارهایی که در بازار و معاملات خلاف است، نکنید. همواره و همه جا خدا را در نظر بگیرید و فکر نکنید که از هر راه میشود مال به دست آورد. یک بازاری با تقوا چنین نیست که فقط مقید به نماز اوّل وقت و امثال آن باشد و از بعضی گناهان نیز بپرهیزد. البته اغلب بازاریها خوب هستند و گناهانی که معمولاً در جاهای دیگر هست در بازار نیست، ولی بازاریان هم گناهان مخصوص خودشان را دارند: معاملات حرام، حیف و میل، غش در معامله و ... برای انسان نیز دو گناه بسیار سنگین و ترک کردن آن مشکل است: یکی مسائل مالی و دیگری شهوت جنسی. وقتی در بازار، سر و کار آدمی با پول و بانک و سُفته شد، شاید خدا را از یاد برده و دست به کارهایی بزند تا پول بیشتر کسب کند، از اینرو لازم است هر روز به او یادآوری گردد که تقوا را فراموش نکند. از طرفی نیز تازیانه را ببیند، چون مال دنیا بسیار محبوب است و کنترل نفسْ هم مشکل، لذا باید بداند حساب و کتابی در کار است. اینطور نیست که هر کس به دلخواه خود عمل کند و کسی ناظر و مراقبش نباشد.
3. خوب و منطقی است اگر بازار، آزاد باشد و همه چیز در دست دولت نباشد؛ مثل زمان حضرت امیر(ع) ولی آزادی در محدوده شرع و رعایت انصاف، چون اگر به طور کلّی بازاریها آزادِ آزاد باشند، عده زیادی سوء استفاده و به مردم ستم میکنند و مشکلات اقتصادی پدید میآورند. بنابراین، دولت باید بر بازار و معاملات بازاریان نظارت و آنان را کنترل کند.
1- افضلِ عبادات چیست؟
2- اسلام مال را به چند نوع تقسیم میکند؟ نام ببرید و دلیل این تقسیمبندی را توضیح دهید.
3- با توجه به روایات، بازارِ اسلامی چگونه باید باشد؟
[1]. بحارالانوار، ج 103، ص 9، ح 36: روى عَنِ النَّبى(ص): ألْعِبادة سَبْعُوَن جُزْء أَفْضَلُها طَلَبُ الْحَلالِ.
[2]. شُبهه (مفرد شُبَهٌ و شُبَهات): آنچه امرِ آن مُشْتَبه باشد و نتوان قطع پيدا كرد كه حلال است يا حرام. دورى كردن از مشتبهات (خوردنى، نوشيدنى، پول، مكان و...) بىترديد، نشان از تقوا دارد.
[3]. مستدرك الوسائل، ج 13، ص 67، ح 14766. متن روايت مذكور، در مبحث «محدوديتهاى شرعى در كسب مال» از نظر گذشت.
[4]. مستدرك الوسائل، ج 13، ص 63، ح 14755، عن رسول الله(ص): إنّ قوماً يجيئون يوم القيامة، و لهم من الحسنات أمثال الجبال، فيجعلها الله هباءا منثورا، ثم يؤمر بهم إلى النار، فقال سلمان: صفهم لنا يا رسول الله، فقال: أما إنّهم قد كانوا يصومون و يصلّون، و يأخذون أهبة من الليل، و لكنّهم كانوا اذا عرض لهم بشىء من الحرام و ثبوا عليه.
[5]. وسائلالشيعه، ج 17، ص 89 ، ح 22052: اذا اكتسب الرجل مالا من غير حلّه ثم حجّ فلبّى نودى: لا لبيك و لا سعديك. و ان كان من حلّه فلبّى نودى: لبّيك و سعديك.
[6]. استاد مطهرى(ره) مىنويسد: شيعه يعنى كسى كه على را مشايعت كند! انسان با «لفظْ» شيعه نمىشود، با «حرفْ» شيعه نمىشود، با «حُب و علاقه» شيعه نمىشود. پس با چه چيز شيعه مىشود؟ با مشايعت، مشايعت يعنى همراهى... شيعه على(ع) يعنى مشايعت كننده عملى على. ما مردم به زبان بسيار «على، على» مىگوييم، اگر با اين حرف، كارها درست شود از ما شيعهتر در دنيا نيست، اما اگر تشيع، حقيقتى باشد ـ كه هست ـ و اگر تشيع به معناىِ على مآبى و على گونگى باشد، كار خيلى مشكل است! انسان كامل و قيام و انقلاب مهدى(ع)؛ برگرفته از: فرهنگ استاد (شرح واژگان گزيده آثار مكتوب استاد شهيد مرتضى مطهرى)، ص 287، واژه شيعه.
[7]. وسائلالشيعه، ج 17، ص 388، ح 22811: قال رسول الله(ص): السماحة من الرباح، قال ذلك لِرجل يوصيه و معه سلعة يبيعها.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت